آثار عقد بیع
بیع، اجاره، قرض، جعاله و صلح از مهم ترین عقود معین به شمار می روند. زیرا نه تنها اشخاص حقیقی و حقوقی عمده روابط اجتماعی خود را با استفاده از این عقود تنظیم می کنند بلکه در فقه اسلام و حقوق ایران عقد های مذکور بخش بنیادی قواعد عمومی قرارداد ها را در خود جای داده اند. در بین عقود معین، عقد بیع اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. عقد بیع زمانی تشکیل می شود که دو طرف قرار داد به عنوان بایع و مشتری قصد تشکیل آن را بکنند وگرنه عقد بیع تشکیل نمی شود. در ادامه به تعریف عقد بیع و معرفی آثار عقد بیع در قانون مدنی ایران خواهیم پرداخت.
تعریف عقد بیع
بیع از واژههای متضاد به شمار میرود، چرا که در لغت به معنای خریدن و فروختن است. [2] بیع به معنی فروش در مقابل خرید به کار می رود، و به خرید و فروش نیز بیع می گویند.[3] بیع عقد رایجی است که معمولا یک مورد آن وجه نقد است.[4]
ماده 338 قانون مدنی:
مطابق این تعریف عقد بیع یک عقد تملیکی است.[4] هر عقدی که نتیجه اصلی و مستقیم آن، مالک شدن و تملیک باشد، عقد تملیکی است. تملیک از مالکیت می آید و به معنای صاحب شدن چیزی است.
آثار عقد بیع
مقصود از آثار عقد بیع، آثار عقد بیع صحیح است. زیرا به موجب ماده 365 قانون مدنی، بیع فاسد اثری در تملک ندارد. بنابراین هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند باید آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منعفت آن خواهد بود.[1]
ماده 365 قانون مدنی:
ماده 366 قانون مدنی:
با توجه به ماده 362 قانون مدنی آثار بیع را می توان به چهار قسمت، الف) انتقال مبیع و ثمن، ب) ضمان درک مبیع و ثمن، ج) تسلیم مبیع، د) تادیه ثمن، تقسیم کرد.[3] همین که عقد بیع منعقد گردید مالکیت مبیع به مشتری و مالکیت ثمن به بایع منتقل می گردد. بنابراین بایع مبیع را به مشتری و مشتری ثمن را به بایع تسلیم کند.[1]
ماده 362 قانون مدنی:
آثار بیعی که صحیحاً واقع شده باشد از قرار ذیل است:
۱) به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن میشود.
۲) عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار میدهد.
۳) عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم مینماید.
۴) عقد بیع مشتری را به تادیه ثمن ملزم میکند.
1) انتقال مبیع و ثمن
یکی از مهم ترین آثار قانونی عقد بیع انتقال مالکیت مبیع از بایع به مشتری و انتقال مالکیت ثمن از مشتری به بایع است.[1] هرگاه مبیع یا ثمن عین معین باشد، به محض انعقاد عقد بیع، مبیع به مالکیت خریدار و ثمن به ملکیت فروشنده منتقل می گردد. ولی اگر مبیع و یا ثمن عین معین نباشد، چنانکه کلی در معین باشد مانند بیست کیلو برنج از 100 کیلو برنج در این حالت نیز با توجه به اطلاق ماده 338 قانون مدنی، در حکم عین معین خواهد بود و به نظر می رسد در اینجا عقد بیع تملیکی است و با انعقاد عقد بیع، مبیع به ملکیت مشتری در خواهد آمد.[3]
در ماده 428 قانون مدنی مصر آمده است که بایع متعهد و ملزم است به آنچه برای انتقال حق مالکیت مبیع به مشتری ضروری است، اقدام نماید. در فقه اسلامی بنابر نظر امامیه و مالکی انتقال ملکیت از بایع به مشتری به مجرد انعقاد عقد بیع است حتی قبل از قبض آن مگر در بیع صرف.[3]
2) ضمان درک مبیع و ثمن
عقد بیع، بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد.
ضمان به معنی به عهده گرفتن، پذیرفتن لحوق، تبعه و قعر شی و التزام به این که اگر چیزی از بین رفت مثل یا قیمت آن را بدهد. دَرَکِ، نهایت گودی و قعر چیزی مانند ته چاه، دریا، ته دوزخ و به معنی ضرر و خسارت است و ضمان درک مبیع یعنی هر گاه مبیع مال شخصی دیگری (مستحق للغیر) درآمد فروشنده مسئول استرداد ثمن دریافتی باشد مطابق همین مسئولیت بر عهده خریدار است که تحت عنوان ضمان درک ثمن آمده است. یعنی اگر ثمن مستح للغیر شد خریدار مسئولیت استرداد مبیع را به فروشنده خواهد داشت. ضمان درک از تعهدات ناشی از قرارداد است.[3]
ماده 390 قانون مدنی:
ماده 391 قانون مدنی:
3) تسلیم مبیع
تسلیم با توجه به وضعیت و اوصاف مبیع متفاوت است. چنانکه تسلیم خاه و آپارتمان و اتومبیل با دادن کلید آن به خریدار حاصل می شود و تسلیم کتاب و میز و صندلی و فرش با دادن خود مال به خریدار حاصل می گردد یا تسلیم در مورد زمین و باغ بدون دیوار و درب با خارج کردن وسایل و لوازم متعلق به فروشنده و سپردن آ« به خریدار و در تصرف او قرار دادن به عمل می آید.[3]
ماده 367 قانون مدنی:
ماده 369 قانون مدنی:
بنابراین تسلیم و قبض دو چهره از یک واقعیت به شمار می روند. عمل فروشنده در دادن مبیع تسلیم و کار خریدار در استیلا و تصرف مبیع قبض یا تسلم نامیده می شود. ولی تسلیم اعم است از تسلیم مادی و غیر مادی. هدف از تسلیم این است که تعهد ناشی از بیع اجرا شود. اجرای این تعهد اغلببه وسیله فروشنده است و گاه خود خریدار مبیع را از پیش در اختیار دارد و نیاز به تسلیم مجدد نیست. در این صورت اذن بایع لازم است که مصداقی از قبض (غیرمادی) محسوب می شود.[1]
ماده 373 قانون مدنی:
4) تادیه ثمن
عقد بیع مشتری را به تادیه ثمن ملزم میکند. مالی که در عقد بیع، عوض مبیع قرار می گیرد و مشتری باید آن را به فروشنده بپردازد، ثمن نام دارد.[1] و کلمه تادیه در فرهنگ دهخدا به معنای ادا کردن و پرداختن است.
التزام مشتری به پرداخت ثمن و در صورتی که ثمن جزء اموال غیرمنقول و یا دارای تشریفات انتقال باشد، لازم است نسبت به انتقال قانونی آن اقدام کند. اگر مشتری ثمن را در موعد مقرر تادیه نکند بایع حق خواهد داشت که بر طبق مقرر راجع به خیار ثمن، معامله را فسخ یا از حاکم اجبار مشتری را به تادیه ثمن بخواهد.[3]
ماده 394 قانون مدنی:
منابع
1. قاسم زاده، سید مرتضی، حقوق مدنی عقد بیع، تهران، نشر میزان، چاپ اول، پاییز 1393.
2. امامی، حسن، حقوق مدنی، ج۱، کتابفروشی اسلامیه، مهرماه ۱۳۴۰.
3. بهرامی، بهرام، حقوق مدنی 6، تهران، انتشارات نگاه بینه، چاپ چهارم، 1392.
۴. شمس، احمد و منصوری، سعید، عقود معین، ج۱، تهران، انتشارات دادگستر، چاپ اول، تابستان ۱۳۹۲.