حقوقی

حق چیست؟ و انواع حق مالی و غیر مالی

جهت مشاوره تلفنی با وکیل دادگستری، بر روی دکمه زیر کلیک فرمایید.

مشاوره تلفنی

خلاصه نوشته
  • در این مقاله قصد داریم، در ابتدا، به این سوال پاسخ دهیم، که تعریف حق در علم حقوق چیست؟ و حقوق مالی چیست؟ سپس، انواع حقوق مالی و غیر مالی را توضیح دهیم و در ادامه، ویژگی های حق مالی و غیر مالی را بررسی نماییم. اگر در خصوص حقوق مالی و حقوق غیرمالی سوالاتی دارید، که در این مقاله پاسخ داده نشده بود، در انتهای مقاله از مشاوران وکیل VIP بپرسید.

حق امتیازی است که قواعد حقوق برای تنظیم روابط اشخاص در مقابل یکدیگر، به سود پاره‌ای از آنان در نظر گرفته است. یا به عبارت دیگر، حق اقتدار و امتیازی است که شخص در برابر سایر اعضا جامعه داراست. این حق را حق فردی و یا شخصی هم می‌گویند و جمع آن حقوق است. حق از اختیارات شخص است و جدا از شخصیت انسان قابل تصور نیست. هر انسانی حتی محجور می‌تواند صاحب حق باشد. اما محجور، اهلیت تصرف در حق را ندارد. به عبارتی، برای برخورداری از حق، صرف داشتن اهلیت تمتع کافی است و این اهلیت با زنده متولد شدن انسان به وجود می‌آید و تا زمان مرگ ادامه دارد.

[ مقاله مرتبط: تعریف مال چیست؟ انواع و اقسام اموال ]

تعریف حق چیست؟

اقتدار و امتیازی است که شخص در برابر سایر اعضاء جامع داراست. انسان برای ادامه زندگی به اشیاء خارجی نیاز دارد و حق دارد از آنها استفاده کند. انتفاع او از اشیاء از دو راه ممکن است: 1) از مال مورد نیاز بی واسطه و مستقیم بهره‌برداری کند 2) صاحب حق آن را به وسیله دیگری اعمال کند. بر همین مبنا است که حقوقی را که انسان بر اشیاء دارد به دو دسته تقسیم کرده‌اند: حق عینی و حق دینی.

انواع حق

حق عبارت است از سلطنت و اقتداری است برای کسی که در انجام و عدم انجام امری. حق ممکن است مستقیماً دارای ارزش باشد که آن را حق مالی گویند مانند حقوق عینی و ممکن است دارای ارزش نباشد مانند حق ابوت و حق زوجیت که آن را حق غیرمالی گویند. بعضی از حقوق غیر مالی هستند که غیر مستقیم دارای ارزش می‌باشند یعنی ایجاد حق مالی می‌کنند مانند نفقه اقارب در حق ابوت یا نفقه زوجه دائمه در حق زوجیت.

1) حق غیرمالی

حق غیرمالی امتیازی است که هدف آن رفع نیاز‌های عاطفی و اخلاقی انسان است. موضوع این حق روابط غیرمالی اشخاص است. ارزش داد و ستد را ندارد و قابل ارزیابی به پول و مبادله با آن نیست: مانند حق زوجیت، حق ابوت و بنوت، حق ولایت یا حقی که پدید آورنده اثر ادبی یا هنری در انتشار آن دارد … و امثال اینها.

منشا حقوق غیرمالی را بایستی حکم قانونگذر دانست. این دسته از حقوق که حقوق مربوط به شخصیت و روابط خانوادگی است به حکم قانونگذار به اشخاص تعلق می گیرد و قواعد راجع به آن در زمره قواعد آمره است.

ویژگی های حق غیر مالی

1) عدم قابلیت داد و ستد. بدین معنی که در بازار معاملات ارزشی برای آن وجود ندارد و قابلیت داد و ستد ندارد.

2) عدم قابلیت ارزیابی به پول. نمی توان حقوق غیر مالی را به پول تقویم نمود و برای آن ارزش ریالی قائل شد.

3) عدم قبلیت انتقال به دیگری. حقوق غیرمالی چه به صورت ارادی و چه به صورت غیرارادی قابلیت انتقال به دیگری را ندارد.

4) عدم قابلیت توقیف و تامین. بدین معنی که طلبکار صاحب حق غیر مالی نمی تواند، از بابت طلب خود، حقوق غیرمالی متعهد را توقیف نماید و یا در جریان دادرسی نسبت به آن حقوق، تقاضای تامین خواسته نماید.

2) حق مالی

حقی مالی امتیازی است که حقوق هر کشور، به منظور تامین نیازهای مادی اشخاص، به آنها می دهد. هدف از ایجاد حق مالی تنظیم روابطی است که، به لحاظ استفاده از اشیاء، بین اشخاص وجود دارد و موضوع مستقیم آن تامین حمایت از نفع مادی و باارزش است. این دسته از حقوق، برخلاف گروه نخست، قابل مبادله و تقویم به پول است: مانند حق مالکیت، حق انتفاع و حق مطالبه مبلغی پول یا انجام دادن کار معین.

ویژگی های حقوق مالی

1) قابلیت داد و ستد. این حقوق را می توان در بازار معاملات مورد داد و ستد قرار داد.

2) قابلیت ارزیابی به پول. این حقوق قابلیت تقویم به پول را دارد. به عبارتی می توان برای آن ارزش ریالی قائل شد.

3) قابلیت انتقال به دیگری. این حقوق ممکن است به صورت غیر ارادی مثلا در نتیجه ارث و یا به صورت ارادی مثلا در نتیجه یک قراداد به دیگری انتقال یابند.

4) قابلیت توقیف و تامین. این حقوق قابلیت توقیف جهت اجرای حکم دادگاه و تامین خواسته جهت جلوگیری از عدم امکان اجرای حکم دادگاه را دارد.

انواع حقوق مالی

حقوق مالی بر دو قسم است:

الف) حق عینی

حق عینی حقی است که شخص، به طور مستقیم و بی‌واسطه، نسبت به چیزی پیدا می‌کند و می‌تواند از آن استفاده کند. پس، در حق عینی تنها دو عنصر وجود دارد:

1) شخصی که صاحب حق است (اعم از شخص طبیعی یا حقوقی).

2) چیزی که موضوع حق قرار می‌گیرد.

حقوق عینی را نیز به دو دسته ممتاز تقسیم کرده‌اند:

1) حق عینی اصلی، که به انسان اختیار استعمال و انتفاع از چیزی را، به طور ناقص یا کامل، می‌دهد.

2) حق عینی تبعی، که به موجب آن، عین معین وثیقه طلب صاحب حق قرار می‌گیرد و به او حق می‌دهد که، در صورت خودداری مدیون از پرداخت دین، طلب خود را از آن محل استیفاء کند.

ب) حق دینی

حق دینی حقی است که شخص نسبت به دیگری پیدا می کند و، به موجب آن، می تواند انجام دادن کاری را از او بخواهد. دین غالبا جنبه منفی رابطه تعهد است، یعنی، آن سوی رابطه تعهد که بسته به متعهد است. طلب، جنبه مثبت رابطه تعهد است که سوی وابسته به متعهدله است.صاحب حق دینی را دائن یا طلبکار یا بستانکار یا متعهدله گویند و کسی را که ملزم است مدیون یا بدهکار یا متعهد گویند. بنابراین، درحق دینی همیشه سه رکن وجود دارد: دائن، مدیون و دین.

اصل حق نیز به اعتبار صاحب آن، طلب است؛ و به لحاظ مدیون، تعهد یا دین نام دارد و ممکن است ناظر به 1) انتقال مال 2) انجام دادن کار 3) خودداری از امری باشد.

[ مقاله مرتبط: حق عینی و حق دینی چیست؟ ]

 

در صورت تمایل جهت مشاوره حقوقی حق مالی و غیر مالی از طریق لینک زیر اقدام نمایید:

مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری

نویسنده
احسان حسینی
منبع
وکیل VIPاشخاص و اموال از حسین صفاییحقوق مدنی از حسن امامیاموال و مالکیت از ناصر کاتوزیاناموال و مالکیت از عباس حیاتی

جهت مشاوره تلفنی با وکیل دادگستری، بر روی دکمه زیر کلیک فرمایید.

مشاوره تلفنی

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با وکیل یا مشاور حقوقی مربوطه مشورت نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا