- در این مقاله قصد داریم، در ابتدا، به این سوال پاسخ دهیم، که تعریف حق عینی و دینی چیست؟ سپس، انواع حق عینی با مثال که شامل حق عینی اصلی و تبعی است را توضیح دهیم و در ادامه، تفاوت حق عینی و دینی را بررسی نماییم. اگر در خصوص حق عینی و حق دینی سوالاتی دارید، که در این مقاله پاسخ داده نشده بود، در انتهای مقاله از مشاوران وکیل VIP بپرسید.
انواع حق را میتوان به دو دسته حقوق مالی و حقوق غیرمالی تقسیم کرد. حق غیر مالی حقی است که هدف آن، اصولا رفع نیازهای عاطفی و معنوی انسان است. حق مالی امتیازی است که حقوق هر کشوری، به منظور تامین نیازهای مادی اشخاص به آنها میدهد. هدف از ایجاد حق مالی تنظیم روابطی است که به لحاظ استفاده از اشیاء بین اشخاص وجود دارد و موضوع مستقیم آن تامین حمایت از نفع مادی و با ارزش است. حق عینی و حق دینی زیر مجموعه حقوق مالی قرار گرفته است.
[ مقاله مرتبط: حق چیست؟ و انواع حق مالی و غیر مالی ]
انواع حقوق مالی
حق مالی حقی است که ارزش اقتصادی و یا ارزش معاوضه را داشته باشد و ضرورت ندارد که موضوع آن، مال باشد پس حق رجوع به مطلقه رجعیه که قابل اسقاط بعوض (معاوضه) میباشد حق مالی است. حق مالک اعیان و منافع هم حق مالی است. حق انتفاع هر چند قابل معاوضه بین مباحله و ثالث نیست اما ارزش اقتصادی دارد پس حق مالی است زیرا میتواند یک کمبود اقتصادی مباحله را جبران کند.
حقوقدانان حق مالی را به حق مالی عینی و حق مالی دینی تقسیم میکنند که هر یک جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد.
1) حق عینی
حق مالی عینی حقی است که شخص، بطور مستقیم و بی واسطه نسبت به چیزی پیدا می کند و می تواند از آن استفاده کند.
در این حق دو عنصر وجود دارد: شخصی که صاحب حق است و چیزی که موضوع حق قرار می گیرد. حقی عینی بطور مستقیم بر موضوع خود اعمال می شود و لازم نیست که اجرا و رعایت آن از اشخاص دیگری مطالبه شود. ولی هرگاه موضوع حق در تصرف دیگری باشد و او مانع اجرا آن گردد، صاحب حق می تواند رد مال را از متصرف بخواهد.
حق عینی در حقیقت به طرفیت عموم افراد جامعه قابل استناد است و به صاحب آن، اجازه می دهد که اختیارات قانونی خود را روی مال موجود در خارج به کار برد.
کامل ترین مصداق حق عینی مالکیت است که به موجب آن مالک حق همه گونه انتفاع و تصرف را در ملک خود دارد.
هر مالکی نسبت به مایَملَک خود حق همه گونه تصرف و اِنتِفاع دارد مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.
حق انتفاع و حق ارتفاق که از شاخه های حق مالکیت هستند، نیز، از مصادیق حقوق عینی محسوب میشوند. در این دسته حقوق، صاحب حق اختیار دارد، البته به صورت محدود، در عین مال تصرف کند و از منافع آن بهره مند شود.
انواع حق عینی
حق مالی عینی به حق عینی اصلی و حق عینی تبعی تقسیم می شود.
حق عینی اصلی
حق عینی اصلی حقی است که به انسان اختیار استعمال و انتفاع از چیزی را بطور ناقص یا کامل، می دهد. به عبارت دیگر در حق عینی اصلی صاحب آن به عنوان بستانکار آن را اعمال نمی کند؛ بلکه بدون اینکه عنوان بستانکار را داشته باشد، آن حق را اعمال می کند. مانند حق مالکیت نسبت به عین مالی یا داشتن حق انتفاع یا حق ارتفاق نسبت به مالی.
حق عینی تبعی
حق عینی تبعی حقی است، که به موجب آن، عین معینی وثیقه طلب صاحب حق قرار میگیرد و به او حق میدهد که در صورت خودداری مدیون از پرداخت دین، طلب خود را از آن محل استیفا کند.
صاحب حق عینی تبعی به عنوان طلبکار آن را دارا باشد و به عنوان تضمین بدهی، این حق بوی داده شده است که به موجب آن، در استیفا طلب از مال متعهد، حق تقدم و حق تعقیب را دارد. مقصود از حق تعقیب این است که اگر وثیقه به هرکس دیگری منتقل شود، حق طلبکار علیه او در آن مال محفوظ است. یکی از خواص این حق آن است وثیقه در دست هر کسی که باشد، برای وصول طلب، علیه ذوالید اقامه دعوی صورت میگیرد.
مثال بارز حق عینی تبعی حقی است که طلبکار نسبت به وثیقه بدهکار دارد. با این توضیح که، اگر مدیون جهت توثیق دین خود مالی را وثیقه بدهی خود نزد طلبکار قرار دهد، در این صورت، طلبکار نسبت به مال وثیقه گذاشته شده، حق عینی تبعی دارد. علت نامیده شدن تبعی این حق، آن است که این حق در نتیجه وجود رابطه دینی میان طلبکار و بدهکار بوجود میآید.
2) حق دینی
حق دینی یا شخصی، حقی است که، شخص بر ذمه دیگری پیدا میکند و به موجب آن میتواند، انتقال مال یا انجام فعل یا ترک فعل معینی را از او بخواهد. حق شخصی در اصطلاح حقوق مدنی به تبعیت فقه امامیه دین نامیده شده است.
دین غالبا جنبه منفی رابطه تعهد است، یعنی، آن سوی رابطه تعهد که بسته به متعهد است. طلب، جنبه مثبت رابطه تعهد است که سوی وابسته به متعهدله است. صاحب حق دینی را دائن یا طلبکار یا بستانکار یا متعهدله گویند و کسی را که ملزم است مدیون یا بدهکار یا متعهد گویند. بنابراین، درحق دینی همیشه سه رکن وجود دارد: 1- دائن 2- مدیون 3- دین.
کسی که دارای حق دینی است، تنها به وسیله مدیون و به طور غیر مستقیم میتواند آن حق را به موقع اجرا گذارد و بیواسطه قادر به استفاده از آن حق نخواهد بود. دائن برای اینکه از این حق بهرمند شود، چنانچه مدیون طوعا حاضر به ادای دین نباشد، عملا بایستی الزام او را به اجرای تعهد از دادگاه درخواست نماید.
تفاوت حق عینی اصلی و تبعی
تفاوت حق عینی تبعی و اصلی را در این دو نکته میتوان خلاصه کرد:
1) در حق عینی اصلی، صاحب حق، به طور کامل یا ناقص، میتواند از منافع مال استفاده کند؛ ولی در حق عینی تبعی، منافع وثیقه به مدیون تعلق دارد و مرتهن فقط میتواند، در صورت خودداری مدیون از پرداخت دین، طلب خود را از حاصل فروش عین استفاده کند.
2) حق عینی تبعی مستقل نیست و در صورت پرداخت دین از بین میرود. ولی حق عینی اصلی تابع هیچ دینی نیست و اصالت دارد. از نتایج همین عدم استقلال است که، برای استفاده از حق عینی تبعی، ابتدا باید طلب اصلی را از مدیون خواست.
مقایسه حق عینی و حق دینی
حق عینی با حق دینی از جهات مختلفی تفاوت دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) ارکان تشکیل دهنده حق دینی دو رکن است که عبارتند از: صاحب حق و موضوع حق. اما ارکان تشکیل دهنده حق دینی سه رکن است که عبارتند از: دائن، مدیون و دین.
2) موضوع حق عینی همیشه یک شی مادی است و باید در عالم خارج معین باشد در حالیکه حق دینی ناظر است به انتقال مالی، انجام دادن عملی و یا ترک عملی.
3) حق عینی در برابر همگان قابل استناد است. ولی، حق دینی صرفا به وسیله شخص مدیون قابل اجرا است و دائن برای وصول طلب خود و اجرای تعهد فقط به او میتواند رجوع کند. به همین دلیل گفته شده است، حق عینی حقی است مطلق، ولی حق دینی حقی است نسبی.
4) حق عینی از حق تعقیب برخوردار است. یعنی، صاحب آن میتواند، مال خود را در دست هر کس که بیابد مطالبه نماید. ولی حق دینی، اصولا، فاقد چنین ویژگی است و موضوع این حق را فقط از مدیون میتوان مطلابه نمود.
[ مقاله مرتبط: تعریف مال چیست؟ انواع و اقسام اموال ]
در صورت تمایل جهت مشاوره حقوقی درباره حقوق مالی از طریق لینک زیر اقدام نمایید:
با سلام و احترام
همسرم میخوان مقداری از مهریه رو ببخشن ولی شنیدم ابراء بهتره چون دیگه قابل رجوع نیست ولی مشکلم اینه که بعضیها میگن حق دینی رو میشه ابراء کرد نه حق عینی. تعدادی سکه بعنوان مهریه حق عینیه یا حق دینی؟ در سند ازدواج بنده نوشته شده: تعداد ۵۰۰ سکه تمام بهار که دین است بر ذمه زوج عندالمطالبه به زوجه بپردازد.
با این شرایط ابراء مهریه درسته یا اعراض؟ تعدادی سکه بعنوان مهریه که هنوز به زوجه پرداخت نشده، حق دینی است یا حق عینی؟
سلام
قابل ابرا میباشد و حق دینی است.
سلام آیا معامله فروش قسمت معینی از ملک مشاع توسط یکی از شرکاء بدون اذن سایر شرکاء معامله غیر نافذ است؟
باسلام و احترام
در صورتی که بیشتر از سهم خود را بفروشد غیرنافذ و فضولی است.